ساختار سیستم عصبی پیرامونی
سیستم عصبی پیرامونی (Peripheral Nervous System) بخشی از دستگاه عصبی است که در خارج از مغز و نخاع قرار دارد و شامل دو بخش سیستم پیکری (Somatic System) و سیستم خود مختار (Autonomic Nervous System) میباشد. قسمت پیکری سیستم عصبی پیرامونی (P.N.S) خود به دو بخش اعصاب مغزی و اعصاب نخاعی تقسیم میشوند که در واقع اعصاب مغزی از مغز و اعصاب نخاعی از نخاع خارج شدهاند. از طرف دیگر سیستم خود مختار به دو بخش سمپاتیک (Sympatic) و پاراسمپاتیک (Parasympatic) تقسیم میشود که در اندامهای مختلف بدن عملکردهایی متفاوت از یکدیگر و اغلب مخالف هم دارند.
سیستم اعصاب پیکری
اعصاب مغزی
اعصاب مغزی مشتمل بر 12 جفت (24 عدد) عصب هستند که از قسمتهای مختلف مغز پائینی ، مغز میانی ، و مغز بالایی خارج میشوند. این اعصاب بر سه نوع اعصاب حسی ، اعصاب حرکتی و اعصاب مختلط هستند.
اعصاب نخاعی
اعصاب نخاعی مشتمل بر 31 جفت (62 عدد) عصب هستند که از قسمتهای مختلف نخاع خارج و به اندامهای مختلف بدن میروند. این اعصاب همگی از نوع مختلط (هم حسی و هم حرکتی) میباشند.
سیستم خود مختار
سیستم سمپاتیک
این قسمت از سیستم عصبی خود مختار شامل مراکز سمپاتیک (مراکز فوقانی و مراکز تحتانی) ، عقدههای سمپاتیک (شامل عقدههای طرفین ستون مهرهها و عقدههای محیطی) و راههای سمپاتیک (نورونهای حسی و نورونهای حرکتی) میباشد. از لحاظ عملکردی این سیستم بصورت یکپارچه عمل کرده و باعث برانگیختگی هیجانی اکثر اندامهای بدن میشود.
سیستم پاراسمپاتیک
این قسمت از سیستم عصبی خود مختار شامل مراکز پاراسمپاتیک (مراکز فوقانی و مراکز تحتانی مغزی و نخاعی) ، عقدههای پاراسمپاتیک (واقع در دیواره احشا) و راههای پاراسمپاتیک (نورونهای حسی و نورونهای حرکتی) میباشد. از لحاظ عملکردی سیستم پاراسمپاتیک برعکس سیستم سمپاتیک بوده و در هر زمان معین بر اندام واحدی تاثیر میگذارد.
تفاوتهای سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک
تاثیر متضاد
این دو ساختار در بسیاری از موارد تاثیرات متضادی دارند که در جدول زیر برخی از تاثیرات متضاد آنها بر اندامها آورده شده است.
اندام اثر سمپاتیک اثر پاراسمپاتیک
مردمک گشاد می کند تنگ میکند.
غده بزاقی مهار میکند تحریک میکند.
قلب ضربان قلب را افزایش میدهد. ضربان قلب را کاهش میدهد.
ریه نایژهها را گشاد میکند. نایژهها را تنگ میکند.
معده ، روده ، لوزوالمعده حرکات دودی و ترشح آنزیم لوزوالمعده را مهار میکند. حرکات دودی و ترشح آنزیم لوزوالمعده را تحریک میکند.
مثانه انقباض را مهار میکند. باعث انقباض میشود.
کبد تولید صفرا را تحریک میکند. آزاد شدن صفرا را تحریک میکند.
عملکرد متضاد
از لحاظ عملکرد ، سیستم سمپاتیک بطور گسترده عمل میکند و این عملکرد همراه با بسیج و مصرف انرژی است، در حالی که عملکرد سیستم پاراسمپاتیک محدود به یک عضو و موضعی بوده و همراه با ذخیره انرژی است. به عبارت دیگر سیستم سمپاتیک بخش مسلط در جریان فعالیتهای شدید و برانگیختگی بوده و سیستم پاراسمپاتیک بخش مسلط دوره آرامیدگی میباشد.
ویژگی سیستم عصبی خود مختار
مهمترین ویژگی سیستم عصبی خود مختار سرعت و شدت عمل آن در تغییر دادن اعمال احشایی است. به عنوان مثال این سیستم میتواند در ظرف 3 تا 5 ثانیه سرعت ضربان قلب را به دو برابر افزایش دهد و یا فشار شریانی را در مدت 4 تا 5 ثانیه آن قدر کاهش دهد که منجر به غش شود. همین تغییرات فوقالعاده سریع هستند که در دستگاههای دروغ سنج مورد استفاده قرار میگیرند و منعکس کننده احساسات درونی شخص هستند.
ارتباط سیستم عصبی خود مختار با سیستم عصبی مرکزی
دستگاه عصبی خود مختار در عین داشتن استقلال و خود مختار بودن تحت تاثیر دستگاه عصبی مرکزی (C.N.S) نیز قرار دارد. دستگاه عصبی مرکزی از طریق سیستم کناری (لیمبیک) و تشکیلات شبکهای ، برخی هستههای تالاموس و بویژه از طریق هیپوتالاموس با سیستم عصبی خود مختار ارتباط پیدا کرده و بر اعمال آن تاثیر میگذارد.
شبکه اعصاب انسان
دستگاه عصبی همراه دستگاه غدد درون ریز ، بیشتر وظایف کنترلی بدن را بر عهده دارد. بطور کلی دستگاه عصبی ، فعالیتهای سریع بدن مثل انقباضات عضلانی ، وقایع احشایی دارای تغییر سریع و حتی میزان ترشح برخی از غدد درون ریز را کنترل میکند. دستگاه عصبی از نظر پیچیدگی اعمال زیادی را انجام میدهد. این دستگاه به واقع ، میلیونها ذره اطلاعاتی را از اعضای حسی مختلف دریافت میکند و بعد با در نظر گرفتن مجموعه آنها ، پاسخی که بدن باید بدهد، مشخص میکند. طرح کلی دستگاه عصبی شامل دو قسمت مرکزی و محیطی میشود و خود محیطی به دو قسمت گانگلیونها و اعصاب محیطی تقسیم میشود.
دستگاه مرکزی اعصاب
دستگاه اعصاب مرکزی ، قسمتی از دستگاه عصبی است که در درون محفظهای استخوانی (استخوان جمجمه و ستون مهرهها) قرار گرفته و شامل مغز و نخاع میباشد. از نظر ساختمانی ، در سیستم اعصاب مرکزی ، دو قسمت به نامهای ماده سفید و ماده خاکستری قابل تشخیص میباشد. ماده سفید ، بخشی که حاوی رشتههای عصبی و سلولهای گلیال میباشد.
عمده رشتههای ماده سفید از نوع میلیندار میباشند و علت سفید دیده شدن آن نیز ، همین امر است. و ماده خاکستری ، بخشی است که حاوی جسم سلولی نورونها و سلولهای گلیال میباشد. نورونهای سیستم اعصاب مرکزی از نظر شکل ، اندازه ، تعداد و طول زوایدشان بسیار متنوعند. دستگاه اعصاب مرکزی شامل قسمتهای زیر میباشد.
طناب نخاعی
نخاع به عنوان رابطی است که فرامین صادره از مغز به سایر نقاط بدن و نیز پیامهای عصبی رسیده از نواحی مختلف بدن به مغز ، از آن عبور مینمایند. نخاع در مقطع عرضی شکل بیضوی دارد که ماده خاکستری آن در وسط و ماده سفید آن در اطراف میباشد. ماده خاکستری نخاع ، به شکل حرف H دیده میشود که بازوهای آن در سطح خلفی به نام شاخهای پشتی و در سطح قدامی به نام شاخهای شکمی نامیده میشود و قسمت رابط بین دو بازو ، حاوی مجرائی است به نام کانال مرکزی.
مخچه (cerebellum)
مخچه کنترل حرکات عضلات مخطط ، حفظ تعادل بدن و تون عضلانی را عهدهدار میباشد. از نظر آناتومیکی ، مخچه از دو قسمت یا نیمکره و یک ناحیه میانی به نام کرمینه (Vermis)تشکیل شده است. ماده خاکستری مخچه به صورت محیطی قرار گرفته و قشر مخچه نامیده میشود و ماده سفید آن در مرکز قرار دارد. خود قشر مخچه دارای سه لایه به نامهای ذرهای ، پورکنژ و دانهدار میباشد.
مخ (cerebrum)
مخ یا مغز تجزیه و تحلیل اطلاعات رسیده ، یادگیری و خاطره میباشد و عملکرد دقیق سلولهای آن هنوز کاملا مشخص نشده است. مغز از دو نیمکره تشکیل شده که بوسیله رابطی از ماده سفید به نام جسم پنبهای (Corpus cortex) بهم مربوطند. ماده خاکستری مغز ، همانند مخچه در قسمت محیطی قرار گرفته، و قشر مغز را ایجاد میکند و ماده سفید آن در قسمت مرکزی واقع شده است. قشر مغز بطور متوسط 3 - 2 میلیمتر ضخامت داشته و برای افزایش سطح دارای چینها و شکنجهای متعددی است. نورونهای مغز برحسب شکل به سه دسته هرمی ، ستاره ای ، دوکی تقسیم شده اند. و عمده نورونهای قشر مغز از نوع هرمی و ستارهای میباشند.
دستگاه عصبی محیطی
اعصاب محیطی به تعداد 8 زوج گردنی ، 5 زوج کمری ، 12 زوج سینهای ، 5 زوج خاجی ، و یک زوج دنبالچهای میباشد. این اعصاب از دو نوع حسی و حرکتی میباشند. اگر عصبی فقط از رشتههای حسی تشکیل شده باشد آن را عصب حسی و اگر فقط از رشتههای حرکتی تشکیل شده باشد آن را عصب حرکتی مینامند. ولی اغلب اعصاب مختلط بوده و حسی- حرکتی نامیده میشوند.
اعصاب حسی و حرکتی
آن دستهای که عضلات مخطط را عصب دهی میکنند و عمل آنها ارادی است، اعصاب حرکتی سوماتیک نامیده میشوند و دستهای که عضلات صاف جدار احشا و سلولهای مترشحه را عصب دهی میکنند اعصاب حرکتی احشایی یا غیر ارادی نامیده میشوند به این دسته ، دستگاه عصبی اتونوم یا خودمختار هم گفته میشود.
اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از پوست را به سیستم عصبی مرکزی منتقل میکند، اعصاب حسی سوماتیک نامیده میشوند و در مقایسه با اعصاب حسی سوماتیک ، آن دسته از اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از ارگانهای احشایی را به سیستم عصبی مرکزی منتقل مینمایند، اعصاب حسی احشایی نامیده میشوند. در حالت کلی ، اعصاب حسی ، پیامها را به مراکز عصبی برده و اعصاب حرکتی از مراکز عصبی میآورند.
بطنهای مغزی و شبکه کوروئید
در جریان تکامل مغز از لوله عصبی جنینی ، حفره مرکزی لوله عصبی در چهار ناحیه متسع شده و بطنهای مغزی را بوجود میآورند. بطنهای مغزی عبارتند از: بطنهای جانبی شامل دو بطن ، هر کدام در یک نیمکره مغزی ، بطن سوم در ناحیه تالاموس و بطن چهارم در محل بصلالنخاع و پل مغزی. این نواحی که بوسیله نرم شامه بسیار پرعروقی پوشیده شدهاند ضمن تکامل مغز ، به صورت لایه چینخوردهای به درون بطنهای مغزی آویزان شده و شبکه کوروئید را بوجود میآورند. شبکه کوروئید در دیواره بطنهای جانبی و سقف بطنهای سوم و چهارم دیده میشوند.
تکامل دستگاه عصبی مرکزی در دوران جنینی
سیستم اعصاب مرکزی ، از اکتودرم منشا میگیرد. در اواسط هفته سوم بارداری ، به صورت صفحه عصبی نمایان میشود. بعد ، این صفحه عصبی ، چین خورده و در وسط بهم رسیده و جوش میخورند و به لوله عصبی تبدیل میشود. انتهای سری این لوله ، به مغز تبدیل میشود و انتهای دمی آن ، به نخاع و قسمتهای مختلف آن.
تمایز سلولهای عصبی در دوران جنینی
نوروبلاستها یا سلولهای عصبی ، منحصرا از تقسیم سلولهای نورو اپیتلیال بوجود میآیند. با تمایز بیشتر ، دو زایده سیتوپلاسمی جدید در دو جهت مخالف جسم سلولی تشکیل میشود که یکی از این زواید دراز میشود تا اکسون اولیه را بسازد و زایده دیگر ، تعدادی شاخههای سیتوپلاسمی جدیدی را کسب کرده و به دندریت اولیه تبدیل میگردد. با ادامه تکامل به نورون یا سلول عصبی بالغ تبدیل میشود.
اسکلت استخوانی سر و صورت را در مجموع جمجمه (Skull)میگویند که مغز درون آن قرار گرفته است.
دید کلی
جمجمه بدون در نظر گرفتن استخوان متحرک فک تحتانی ، کرانیوم نامیده میشود. کرانیوم از دو بخش تشکیل شده است. جمجمه مغزی که بخشی از جمجمه است که وظیفه حفاظت از مغز را بر عهده دارد. و قسمت دوم استخوانهای صورت ، در جلو و پایین جعبه مغزی قرار گرفته است و اسکلت صورت را میسازد. استخوانهای جعبه مغزی 8 عدد هستند 4 عدد فرد و میانی و 2 عدد زوج و طرفی هستند. استخوانهای صورت 14 عدد هستند که 6 عدد زوج و 2 عدد فرد هستند.
در مجموع 22 عدد استخوان ، جمجمه را تشکیل میدهند. در ضخامت برخی از استخوانهای سر و صورت حفرات تو خالی هوایی به نام سینوس وجود دارند که به حفره بینی مرتبط هستند. غیر از مفصل گیجگاهی فکی که تنها مفصل متحرک جمجمه است بقیه استخوانها از طریق مفاصل لیفی به یکدیگر متصل هستند.
استخوانهای فرد جعبه مغزی
استخوان پیشانی
این استخوان دارای یک صفحه افقی و یک صفحه عمودی است. بخش عمودی ، پیشانی و جدار قدامی کاسه سر را میسازد. سطح برونی این بخش محدب است و روی آن برآمدگیهای پیشانی دیده میشود. در زیر این برآمدگیها ، قوسهای ابرویی وجود دارد. سطح درونی بخش عمودی دارای چینهایی است که مربوط به چینهای نیمکرههای مغزی است. بخش افقی این استخوان در تشکیل حفره مغزی قدامی و بخش برونی آن در تشکیل سقف کاسه چشم شرکت میکند.
استخوان پرویزنی
این استخوان در قسمت قدامی قاعده جمجمه و در زیر استخوان پیشانی و قدام استخوان اسفنوئید قرار دارد. دارای یک صفحه سوراخدار به نام صفحه غربالی ، یک تیغه عمودی و دو توده طرفی است . صفحه غربالی بخشی از سقف حفره بینی را میسازد، تودههای طرفی در تشکیل جدار خارجی حفره بینی و جدار داخلی حفره کاسه چشمی شرکت دارند.
استخوان شب پره
این استخوان در قاعده جمجمه قرار داشته و در تشکیل حفره مغزی قدامی ، میانی و خلفی شرکت دارد. این استخوان دارای قسمتهای زیر است: تنه که در تشکیل جایگاه غده هیپوفیز و سقف حفره بینی و حلق شرکت دارد، دو بال بزرگ که دارای سوراخهایی است برای عبور عصب ماگزیلاری و عصب ماندیبولار و شریان پرده مغزی میانی ، دو بال کوچک که محل عبور عصب بینایی است و دو زایده پتریگوئید که از طرفین سطح تحتانی تنه به طرف پایین کشیده شدهاند.
استخوان پس سری
این استخوان قسمت خلفی سقف و قاعده جمجمه را تشکیل میدهد. این استخوان در سر سوراخ بیضی شکل را احاطه میکند که از طریق آن حفره جمجمهای خلفی با مجرای مهرهای ارتباط دارد. این استخوان دارای یک صدف است که 4 تا حفره دارد، دو حفره پایینی با نیمکرههای مخچه مجاور بوده و دو حفره بالایی با نیمکرههای مخچه مجاور بوده و دو حفره بالایی با نیمکرههای مغز مجاور هستند. در طرفین سوراخ بیضی تودههای طرفی وجود دارد که دارای کانال زیر زبانی است که عصب زیر زبانی از آن عبور میکند.
استخوانهای زوج جعبه مغزی
استخوان آهیانه
این استخوان قسمتهای طرفی و سقف جمجمه را میسازد، این استخوانها که با یکدیگر مفصل شدهاند، در جلو با استخوان پیشانی و در عقب با استخوان پسسری ، مفصل میگردد.
استخوان گیجگاهی
این استخوان در طرفین جمجمه قرار دارد و در تشکیل قسمت جدار طرفی و قاعده کاسه سر شرکت میکند. دستگاه شنوایی - تعادلی بدن در ضخامت آن قرار دارد.
استخوانهای زوج صورت
استخوانهای فک فوقانی
وقتی در خط وسط با یکدیگر مفصل میشوند آرواره فوقانی را تشکیل میدهند. هر استخوان فک فوقانی در تشکیل حفرات بینی ، دهان ، کف کاسه چشم شرکت دارد. این استخوان دارای یک تنه است که بزرگترین سینوس صورت را دربرمیگیرد و دهانه آن به حفره بینی باز میشود. این استخوان دارای 4 زایده است که مهمترین آنها ، زایده کامی است که سطح فوقانی آن قسمت اعظم کف حفره بینی را میسازد، سطح تحتانی در تشکیل سقف دهان و قسمت قدامی آن در تشکیل کام سفت ، شرکت دارد.
استخوانهای کامی
در بخش خلفی حفره بینی و در عقب فک فوقانی قرار دارد. هر استخوان در تشکیل جداره خارجی و کف حفره بینی ، سقف دهان و کف کاسه چشم شرکت دارد.
استخوانهای گونه
در طرفین صورت قرار دارد و برآمدگی گونه را میسازد. هر استخوان گونه در تشکیل جدار خارجی چشم و برجستگی گونهای ، شرکت میکند.
استخوانهای بینی
دو استخوان کوچک و تقریبا چهار گوش هستند. از نظر شکل و اندازه در افراد مختلف متفاوتاند. اتصال استخوانهای بینی بهم پل بینی را میسازد.
استخوانهای اشکی
کوچکترین و خرد شوندهترین استخوانهای جمجمه میباشند. این استخوان در تشکیل قسمتی از جدار داخلی کاسه چشم و جدار خارجی حفره بینی شرکت دارد. در بخش قدامی از سطح خارجی آن یک ناودان عمودی وجود دارد که جایگاه کیسه اشکی است.
استخوانهای شاخک تحتانی بینی
خمیده و نازک بوده به جدار خارجی حفره بینی میچسبد. بین شاخک تحتانی و جدار خارجی حفره بینی ، ماتوس تحتانی بینی قرار دارد که مجرای اشکی بینی به داخل آن باز میشود.
استخوانهای فرد صورت
استخوان تیغه بینی
استخوان نازک ، پهن و ذوزنقه ای شکل است که قسمت خلفی دیواره میانی بینی را تشکیل میدهد. نیمه فوقانی کنار قدامی آن با تیغه عمودی اتموئید (پرویزنی) و نیمه تحتانی آن با غضروف تیغه بینی مفصل میشود. کنار خلفی آن آزاد بوده و سوراخهای خلفی بینی را از هم جدا میکند.
استخوانها فک تحتانی
بزرگترین و قویترین استخوان صورت است که به تنهایی آرواره تحتانی را میسازد و با استخوانهای گیجگاهی مفصل میشود. دارای تنه نعل اسبی شکل و دو شاخه میباشد. در کنار فوقانی تنه حفراتی برای دندانها وجود دارد. شاخ فک تحتانی از انتهای خلفی تنه به سمت بالا در هر طرف کشیده میشود و مهمترین زایده آن زایده کوندیلار که از طریق یک دیسک غضروفی لیفی با استخوان گیجگاهی مفصل شده و تنها مفصل متحرک جمجمه را ایجاد میکند.
نخاع
دید کلی
نخاع به صورت یک استوانه طویل و نازک است و در مقطع آن ماده سفید در بخش خارجی و ماده خاکستری در بخش داخلیتر قرار دارد. بخش سفید نخاع از اکسونهایی ساخته شده است که سطوح مختلف نخاع را بهم مربوط میسازند و ارتباط نخاع و مغز را تامین میکنند. رنگ سفید این بخش به علت وجود میلین در اکسونها است. تارهای عصبی بخش سفید به صورت دستههای عصبی قرار گرفتهاند که برخی از آنها جریانهای عصبی را از مغز به سوی اندامها و برخی دیگر امواج عصبی را از اندامها به سوی مغز میبرند.
راههای بالا رو و پایین رو نخاع یعنی راههای که پیامهای حسی را به مغز یا پیامهای حرکتی را به عضلات بدن میبرند به صورت گروههای تارهای عصبی جداگانه در کنار هم در طول نخاع قرار دارند و هر کدام بخشی از بافت نخاع را تشکیل میدهند. به عنوان مثال ، هر یک از راههای حسی مربوط به لامسه ، گرما ، سرما ، درد و راههای حرکتی بخش معینی از ماده سفید نخاع را اشغال کردهاند.
ساختمان نخاع
اعصاب نخاعی
در انسان 21 جفت عصب نخاعی وجود دارد. اعصاب نخاعی به ترتیب از گردن تا کمر قرار دارند و هر یک از آنها به قسمت خاصی از بدن مربوطند. این اعصاب به ترتیب شامل 8 زوج گردنی ، 12 زوج کمری ، 5 زوج خاجی و 1 زوج دنبالچهای است. هر عصب نخاعی پس از آن که از نخاع خارج شد به انشعاباتی تقسیم میشود و هر شاخه از آن به بخشی از بدن منتهی میگردد. اعصاب کمری و خاجی و دنبالچهای تقریبا به صورت عمودی از نخاع بیرون میآیند و یک دسته تارعصبی به نام دم اسب Cauda equine بوجود میآورند. ریشههای خلفی نخاع از تارهای عصبی حسی و ریشههای قدامی آن از تارهای عصبی حرکتی تشکیل شده است و قطع شدن آنها به ترتیب باعث ایجاد بیحسی یا فلج در اندامهای وابسته میشود.
گانگلیونها
در مسیر هر یک از ریشههای خلفی در نزدیکی نخاع یک برجستگی به نام عقده نخاعی Spinal ganglion وجود دارد. نخاع در دو ناحیه از طول خود قطر بیشتری دارد. یکی در ناحیه گردن که از چهارمین مهره گردنی تا اولین مهره پشتی است و برجستگی گردنی خوانده میشود و اعصابی که به گردن و دستها میروند از آن ریشه میگیرند. دیگری در ناحیه کمر که از دهمین مهره پشتی تا اولین مهره کمری ادامه مییابد و برجستگی کمری نام دارد و اعصاب پاها از آن ریشه میگیرند.
مخروط نخاعی
انتهای نخاع یعنی بخشی که مجاور مهرههای اول و دوم کمری قرار دارد به تدریج باریک میشود و مخروط نخاعی (Conus medullaris) نامیده میشود. مخروط نخاعی بوسیله یک رشته پیوندی در انتهای ستون مهرهها به استخوان دنبالچهای چسبیده است.
ماده سفید و خاکستری
در مقطع نخاع ، ماده خاکستری که در وسط ماده سفید قرار دارد، تقریبا به شکل حرف H به نظر میرسد. یعنی دارای دو نیمه جانبی است که بوسیله یک بخش رابط به یکدیگر مربوطند. رنگ خاکستری این بخش نشانه فقدان میلین و وجود اجسام سلولی نورونها در آن است. در وسط ماده خاکستری مجرای مرکزی نخاع قرار دارد. قطر این مجرا در انتهای نخاع ، یعنی در ناحیه مخروط نخاعی بیشتر است. ماده خاکستری در دو طرف مجرای مرکزی نخاع به دو نیمه قدامی و خلفی تقسیم میشود که به ترتیب شاخهای قدامی و شاخهای خلفی ، نامیده میشوند.
اجسام سلولی نورونها در بعضی نواحی ماده خاکستری با هم تجمع شده و هستههای بخش خاکستری نخاع را میسازند. قسمت جلویی ماده خاکستری نقش حرکتی دارد و نورونهای حرکتی عضلات مخطط اسکلتی و نورونهای حرکتی عضلات صاف احشایی به ترتیب در بخشهای پیشین و پسین آن قرار دارند. بخش خلفی ماده خاکستری نخاع عمل حسی دارد و پیامهای آورنده مختلف از نواحی پوستی ، عضلات و احشایی دریافت میدارد.
پردههای نخاع
سخت شامه
پرده سختی است متشکل از بافت همبندی متراکم که سطح خارجی آن در مجاورت پریوست استخوانها قرار گرفته است. در نخاع ، سخت شامه بوسیله فضایی به نام فضای اپیرورال از پریوست جدا شده و اتصال آن به پریوست محدود به یک سری لیگامان موسوم به لیگامانهای دندانهای است. فضای اپیرورال محتوی شبکه وریدی ، بافت همبند شل و بافت چربی است.
عنکبوتیه
پرده ظریفی است از الیاف کلاژن و الاستیک که فاقد رگهای خونی است. قسمتی از عنکبوتیه که در مجاورت سخت شامه قرار دارد به صورت پردهای صاف میباشد که توسط استطالههای ظریفی شبیه تارهای عنکبوت با نرم شامه مرتبط میگردد. فضای موجود بین این استطالهها فضای زیر عنکبوتیه را تشکیل میدهند که حاوی مایع مغزی نخاعی و محل عبور رگهای خونی است. عنکبوتیه در همه جا توسط سلولهای پهن و سنگفرشی پوشیده شده است.
نرم شامه
لایه ظریفی از بافت همبند شل و پر عروق میباشد که عمدتا از الیاف کلاژن و الاستیک تشکیل شده و بوسیله سلولهای پوششی پهن و سنگفرشی پوشیده شده است. اگر چه نرم شامه در مجاورت نزدیک بافت عصبی قرار گرفته ، ولی بوسیله زواید سلولهای گلیال از بافت عصبی جدا شده و در تماس مستقیم با آن نمیباشد. این پرده ظریف در تمام چینهای بافت عصبی مرکزی نفوذ کرده و همراه با رگهای خونی به درون بافت عصبی نیز راه مییابد.
مایع مغزی نخاعی (CSF)
سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان یک ضربه گیر ، سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ مینماید و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که عمدتا از رگهای خونی شبکه کروئید و به مقدار کمتر از عروق نرم شامه و بافت مغزی نشات میگیرد، بین 80 تا 150 میلیلیتر متغیر میباشد. مقدار مایع مغزی نخاعی در شرایط مننژیت افزایش مییابد. با برداشت مایع مغزی نخاعی و تجزیه آن میتوان به عامل ایجاد کننده مننژیت پیبرد.
سد خونی مغزی
تزریق مواد رنگی به دستگاه گردش خون نشان میدهد که مواد رنگی در همه بافتها غیر از سیستم عصبی مرکزی قابل ردیابی است. این امر بیانگر نوعی سد بین خون و سیستم عصبی مرکزی میباشد که اصطلاحا سد خونی مغزی نام گرفته است.
ساختمان تشریحی ماده خاکستری نخاع
شاخ پشتی ماده خاکستری
شاخ پشتی ماده خاکستری یک ناحیه حسی است که نورونهای حسی موجود در آن بوسیله سیناپس با رشتههای حسی وارده به آن اطلاعات دریافت شده از محیط را به سایر قسمتهای نخاع و یا مراکز بالاتر منتقل میکنند. رشتههای حسی وارده به شاخ پشتی ، در واقع آکسون نورونهای حسی موجود در گانگلیونهای نخاعی هستند، که از طریق ریشههای پشتی وارد نخاع میگردند.
شاخ شکمی ماده خاکستری
شاخ شکمی ماده خاکستری ، در مقایسه با شاخ پشتی یک ناحیه حرکتی میباشد که حاوی جسم سلولی نورونهای حرکتی سوماتیک است و آکسون آنها از طریق ریشههای قدامی نخاع را ترک کرده و به ارگانهای عامل ختم میگردند.
شاخ جانبی
جسم سلولی نورونهای اتونوم در ناحیه میانی ماده خاکستری و قسمتی به نام شاخ جانبی قرار گرفته که آکسون آنها همراه با آکسون نورونهای حرکتی سوماتیک از طریق ریشههای شکمی ، نخاع را ترک کرده و در گانگلیونهای اتونوم با نورونهای پس گانگلیونی سیناپس مییابند. از نظر هیستولوژیک ، شاخهای پشتی و شکمی حاوی سلولهای گلیال و جسم سلولی نورونها میباشند. ولی جسم سلولی موجود در شاخهای پشتی مدور ، کوچک و جسم سلولی موجود در شاخهای شکمی از نوع چند وجهی و بزرگ میباشد. از طرف دیگر ، شاخهای پشتی باریک و بلند و شاخهای شکمی ، پهن و کوتاه میباشند.
ساختمان تشریحی ماده سفید نخاع
ماده سفید نخاع از رشتههای میلیندار و بدون میلین و سلولهای گلیال تشکیل شدهاند، که دارای شیار باریک در قسمت خلفی ، به نام شیار میانی - خلفی و یک شیار نسبتا عریض و حاوی نرم شامه در قسمت قدامی به نام شیار میانی قدامی میباشد. ماده سفید را در حد فاصل شاخهای پشتی ستونهای خلفی ، در طرفین قسمت میانی ماده خاکستری ستونهای جانبی و در مجاورت شاخهای شکمی ، ستونهای قدامی مینامند.
انعکاسهای نخاعی
نخاع علاوه بر نقشی که در انتقال پیامهای عصبی به سطوح بالاتر و پایینتر دارد، خود مرکز عصبی اعمال بسیاری است که بدون نیاز به پیامهای مغزی صورت میگیرند. این اعمال انعکاسها یا بازتابهای نخاعی هستند که به واسطه یک مسیر عصبی بنام قوس نخاعی انجام میشوند. سادهترین قوس نخاعی که در انعکاسهای تک سیناپسی دیده میشود شامل یک نورون حسی و یک نورون حرکتی است که در نخاع با یکدیگر سیناپس میکنند. ولی اغلب انعکاسها از نوع چند سیناپسی است که در مسیر عصبی یک یا چند نورون رابط در بین نورونهای حسی و حرکتی وجود دارد.
در هر انعکاس نخاعی ، موج عصبی حاصل از تحریکی که بر تار عصبی حسی وارد میشود از راه ریشه خلفی به نخاع میآید و پس از آنکه به عصب حرکتی منتقل گردید از راه ریشه قدامی نخاع به اندام عمل کننده (عضله یا غده) میرسد. قطع ارتباط با مغز بر اثر حالت شوکی که ایجاد میکند ابتدا باعث از بین رفتن یا تضعیف کلیه انعکاسهای نخاعی میشود ولی پس از مدتی اعمال مذکور دوباره ظاهر میگردد. مهمترین انعکاسهای نخاعی عبارتند از: انعکاسهای کششی عضلات ، انعکاسهای محافظتی ، انعکاسهای خاراندن ، انعکاسهای نگاهدارنده وحرکتی ، انعکاسهای ایجاد کننده اسپاسمهای عضلانی و انعکاسهای خودکار.
آناتومی توصیف یا تشریح یک ساختار است، از راه جدا کردن تکههای مختلفی که بر هم سوار شده و آن ساختار را ساختهاند. واژه آناتومی anatomy از ترکیب پیشوند ana به معنای up (به مفهوم بر بالای هم سوار شده و ساخته شده و کالبد) با واژه یونانی temnenin به معنای (بریدن و قطعه قطعه کردن) بدست آمده است. و همان مفهوم از هم جدا کردن، اجزای یک کالبد را میدهد. آناتومی (کالبد شناسی) انسان human anantomy عبارتست از مطالعه ساختارهایی که تن (کالبد) انسان را تشکیل میدهند.
مقدمه
در بیان آناتومی گفته میشود که مطالعه ساختار بدن انسان است. البته بیشتر آناتومیستها این را قبول ندارند چرا که آنان بیان میکنند این تعریف بدون در نظر گرفتن اعمال مربوط به قسمتهای مختلف بدن است. بنابراین معنی دقیق آناتومی عبارتست از مطالعه ساختمان بدن و ربط آن به اعمال قسمتهای مختلف آن ساختمان. در بررسی آناتومی ، چنانچه بررسی با چشم غیر مسلح صورت گیرد آن را کالبد شناسی درشت بین (macroanatomy) گویند.
با کمک میکروسکوپ انجام گیرد، آن را کالبد شناسی ریزبین (microanatomy) یا بافت شناسی (histology) گویند. بالاخره شناسایی بدن انسان در دوره جنینی ، جنین شناسی یا رویان شناسی embryology نامیده می شود. ولی واژه آناتومی یا کالبد شناسی ، در زبان فارسی ، بیشتر بیان کننده همان ماکروآناتومی است. بررسی عملی بدن انسان که روی جسد انجام میگیرد، کالبد شکافی یا تشریح خوانده میشود.
تاریخچه
اولین مطالعات مربوط به آناتومی ، توسط وسالیوس که یک آناتومیست فلمنگی قرن شانزدهم میباشد صورت گرفت. او توانست طرحهایی از قسمتهای مختلف بدن ، با چشم غیر مسلح رسم کند.
انواع آناتومی
امروزه آناتومی با یک صفت استفاده میشود که شاخه خاصی از آناتومی را بیان میکند.
آناتومی عملی: بطور معمول از شناخت و درمان کلینیکی استفاده میشود مثل استفاده از علم آناتومی در اجرای یک آزمایش فیزیکی بر روی بدن.
آناتومی کلینیکی: مطالعه آناتومی وابسته به عمل دارو.
آناتومی مقایسهای: مطالعه آناتومی ارگانیسمهای مختلف با کشیدن شباهتها و تفاوتها در رابطه با ساختار و عملکرد.
آناتومی عرضی: آناتومیای که بدن را در خلاف جهت طرح بدن بررسی میکند.
آناتومی تکامل: مطالعه فرایندهای زیستی از لقاح تا تشکیل یک انسان بالغ. جنین شناسی نوعی از این است که بطور گسترده در رابطه با فرایندهای تکاملی که قبل از تولد اتفاق میافتد درگیر است.
آناتومی ماکروسکوپیک: مطالعه آناتومی با چشم غیر مسلح بر روی برشهایی از قسمتهای مختلف بدن.
آناتومی میکروسکوپیک: مطالعه آناتومی با استفاده از میکروسکوپ نوری ، همچنین از میکروسکوپ الکترونی اسکن کننده نیز استفاده شده و قسمتهای کوچکتر از حد سلول را مطالعه میکنند.
آناتومی اعصاب: مطالعه سیستم عصبی مرکزی و محیطی.
آناتومی رادیوگرافیک: مطالعه آناتومی براساس تکنیکهای تصویرسازی مثلا تصویر برداری ، سی تی اسکن و اولتراسونوگرافی.
آناتومی منطقهای: مطالعه آناتومی یک قسمت خاصی از بدن مثل قفسه سینه در این نوع همزمان همه سیستمهای زیستی مثل اسکلتی ، گردش خون و... و ارتباطات اعمال سیستمهای مختلف باهم و بطور همزمان در یک قسمت خاص از بدن مطالعه میشود.
آناتومی سطحی: آناتومی که مطالعه بر سطح خارجی بدن دارد که بخصوص در شناسایی و درمان مشکل کلینیکی مهم میباشد.
آناتومی مربوط به عمل جراحی: اجرا و مطالعه آناتومی بطوری که مربوط میشود به عمل جراحی که هدف آن ممکن است شناسایی یا درمان باشد.
آناتومی سیستمیک: مطالعه آناتومی بوسیله سیستمهای زیستی مثلا سیستم ماهیچهای ، اسکلتی ، گردش خون و .. در این نوع یک سیستم زیستی بطور منفرد در کل بدن مطالعه میشود.
کاربردهای آناتومی
مقایسه آناتومی طبیعی یک انسان طبیعی با یک انسان بیمار و ارجاع بیماری به محل خاصی از بدن.
بررسی کلیه مراحل تکامل از زیگوت تا انسان بالغ.
استفاده از آناتومی در رده بندی موجودات مختلف.
استفاده از آناتومی در تعیین جنسیت جنین و ناهنجاریهای آن در سیستمهای مختلف.
آناتومی کالبدشناسی
یک شاخه از آناتومی به نام کالبد شناسی توصیفی میباشد که در آن بدن انسان را از جهت دارا بودن اعمال مشخصی به دستگاههای جداگانه تقسیم میکنند که با همدیگر ارتباط دارند. این دستگاهها به سه دسته عمده طبقه بندی میشوند.
دستگاههای ارتباطی: دستگاههای ارتباطی عبارتند از: دستگاه حرکتی (استخوانها ، مفاصل ، عضلات)، دستگاه عصبی و دستگاه حواس.
دستگاههای تغذیهای: این دستگاهها ، نیز شامل چند دستگاه است که عبارتند از: دستگاههای گوارش ، گردش خون ، تنفس ، ادراری و غدد مربوط به آنها.
دستگاههای تولید مثلی: این دستگاهها ، شامل دستگاه تناسلی مرد و زن میباشد که هر یک از یک عضو اصلی به نام بیضه (در مرد) و تخمدان (در زن) بوجود آمدهاند. که سلولهای مخصوص تناسلی (اسپروماتوزوئید و اوول) را تولید می کند و نیز تعدادی مجاری و غدد وابسته که
آن که اعتماد میکند…
مهم نیست که به چه چیزی اعتماد میکند،
همین اعتماد حاکی از معصومیت اوست.
حتی اگر بدلیل اعتماد، فریب بخورد، مهم نیست،
چون ارزش اعتماد بسیار فراتر از چنین فریبی است.
میتوانی همه چیز را از او بگیری،
ولی اعتماد را هرگز.
مادرم میگفت شنیدم پسرهمسایه خیلی مومن است نمازش ترک نمی شود زیارت عاشورا
میخواند روزه میگیرد مسجد میرود....خیلی پسرباخداییست...
لحظه ای دلم گرفت...در دلم فریاد زدم باور کنید من هم ایمان دارم...نمازنمیخوانم ولی لبخند
روی لبهای مادرم ، خدا را به یادم میاورد...دستهای پینه بسته پدرم را دستهای خدا میبینم....
زیارت عاشورا نمیخوانم ولی گریه یتیمی دردلم عاشورا بر پامیکند....نه من روزه نمیگیرم...
ولی هرروزاز آن دخترک فال فروش فالی رامیخرم که هیچوقت نمیخوانم.... مسجد من خانه
مادربزرگ پیرو تنهایم است که بادیدن من کلی دلش شادمیشود....خدای من نگاه مهربان
دوستی است که درغمها تنهایم نمیگذارد....برای من تولد هر نوزادی تولد خداست
وهربوسه عاشقانه تجلی او....
مادرم...خدای من وخدای پسر همسایه یکیست...فقط من جور دیگری اورا میشناسم وبه او
ایمان دارم....
خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها.....
حکایت عجیبی دارد این اشک !
کافیست حروفش را به هم بریزی میرسی به :
کاش...
از فقر مینویسم ،با دستهای خالی
سفره پراست امشب از شامی خیالی.
معتاد زجر بودیم ،باید که می کشیدیم
خواب غذا می دیدیم از خواب می پریدیم.
دلهای همسایه ها ،برای ما کباب بود
سارا ولی هنوزم شبها گرسنه خواب بود
با اشک مینویسم ،بابا نان ندارد
شاید که معجزه شد از اسمان ببارد
دیوارها شعار، مرگ بر فقر دادن
صندوقهای خیریه در حد یک نمادن
محکوم به فقر بودیم ، محکوم به فرق و تبعیض
دلخوش به وعدهایی ،از چیزهای ناچیز
از فقر مینویسم، با این که نیست حالی
این قصه ای حقیقیست ،از دارایی خیالی
امروز حساب کردم دیدم به طور میانگین روزی بین 100 تا 150 دختر بهم مسیج میدن واسه دوس شدن . . .
ینی کور شم اگه بخوام دوروغ بگم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اوه . . . خدایا :/چرا همه جا تاریک شد؟!!!
چراغارو کی خاموش کرد؟؟؟!!!
.: Weblog Themes By Pichak :.