مادرم نماز می خواند و من آواز!
عقایدمان چقدر فرق دارد...
او خدای خودش را دارد، من هم خدای خودم را!
خدای او بر روی قانون و قاعده است و از قدیم همین بوده،
خدای من بر اساس نیازم و تجربیاتم است و هر روز کامل تر از دیروز!
او خدا را در کنج خانه و معجزه می بیند،
من خدا را درون خودم، در قطره ای باران، بغض هایی پر از اشک، در شادی از ته دل، در ثانیه به ثانیه زندگیم!
او جلوی خدایش سجده میکند،
ولی من در آغوش خدایم آرام میگیرم!
نمی دانم،
خدای من واقعی تر است یا او!
دین من بهتر است یا او...?
تاریخ : پنج شنبه 92/3/9 | 2:23 عصر | نویسنده : همه جوره از همه جا | نظرات ()
.: Weblog Themes By Pichak :.