.
.
.
ای کاش میشد بعضیا رو ساعت 9 شب گذاشت تو کوچه
آیا تازه ازدواج کردهاید؟ آیا برای تعامل با خانواده شوهرتان دچار مشکلات اساسی هستید؟ آیا جواب طعنههای خواهر شوهر و کنایههای مادرشورهر را نمیتوانید بدهید؟
این که غصه نداره! آموزش تصویری نحوه پذیرایی از خانواده شوهر را برای یک بار هم که شده ملاحظه و اجرا کنید تا اثر معجزهآسای آن را با چشم خودتان ببینید.
گفتنی است این شیوه سالیان سال است که در ممالک متمدنه و غیرمتمدنه توسط انواع مختلف آدمیزادها و با وسایل گوناگون مورد آزمایش قزاز گرفته و کاربردی بودن و اثرگذاری فوقالعاده آن مشخص شده و همه کارشناسان متفقالقول هستند که این آموزش تصویری یک راه خیلی مطمئن برای رسیدن به آرامش خیال جهت عروسهای جوان است.
گفتنی است عواقب احتمالی استفاده از روش فوق برعهده خودتان بوده و ما هیچگونه مسوولیتی در این زمینه برعهده نمیگیرد.
گامهای ششگانه زیر را اجرا کنید تا زندگیتان از اینرو به آنرو شود:
با تأمل در آیات قرآن، مشاهده می شود حجاب، فقط در نوع پوشش و لباس تجلی پیدا نمی کند؛ بلکه این امر، تنها یکی از صورتهای حجاب است. در ادامه به رویکردهای قرآن در پرداختن به مسألة حجاب می پردازیم:
1. حجاب در نگاه
یکی از ابعادِ حجاب از دیدگاه قرآن و روایات حجاب در نگاه است. این بخش از حجاب پس از بعد اول، شناخته شدهترین بعد از ابعاد حجاب است و دستور صریح قرآن کریم بر این بعد از حجاب دلالت دارد. در سوره مبارکه نور به مردان و زنان بهطور جداگانه امر الهی تعلّق گرفته است که چشمهای خود را فروافکنند:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» (نور: 30)
«قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ» (نور: 31)
در این دستور مشترک، ابتدا مردان مورد خطاب الهی قرار گرفتهاند و پس از آن زنان؛ و این امر شاید دلالت بر ضرورت و اولویّت این نوع از حجاب در میان مردان داشته باشد.
2. حجاب در گفتار
تبیین روشن وحی در باب نحوه سخن گفتن زن مؤمن با مردان، یکی از مهمترین ابعاد حجاب قرآنی زنان است. حجاب در گفتار در آیات شریفه قرآن کریم مؤکدا در مورد نحوه گفتار زنان به نامحرم است؛ آنجا که میفرماید:
«فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا»؛ با خضوع در گفتار سخن نگویید که بیماردل طمع ورزد، بلکه شایسته و متعارف سخن گویید . (احزاب: 32)
شارع مقدس با نهی زنان از خضوع در گفتار با نامحرم، آنان را به حصار امن تقوا دعوت نموده است تا خود و جامعه را از مصایب بیتقوایی و بیپروایی ایمن نگه دارند؛ چراکه نرم سخن گفتن زن، از بیحجابی و بدحجابی فیزیکی اغواکنندهتر است.
در حقیقت، حجاب در گفتار به نحو مؤکّد مخصوص زنان است. زن بر اساس نوع خلقتش از نظر فیزیولوژیک و روحی قابلیت آن را دارد که با آهنگ کلام خود دل مردان نامحرم را به زنانگی جلب نماید؛ البته این توانمندی، آیه و نشانه خداوند است که زنان را انحصارا واجد چنین شاخصهای نموده است؛ یعنی همان گونه که جسم زن لطافتها وظرافتهای خاصی را داراست، کلام او نیز میتواند دارای ظرافتهای ویژهای در لحن و گفتار شود؛ از این رو است که خداوند متعال زنان مؤمن را به تقوای در گفتار امر میفرماید و آنان را از بیپروایی در این زمینه بر حذر میدارد و به همین سبب امیرمؤمنان علیهالسلام میفرماید: همسخن شدن با زنان، به بلا میکشاند و دلها را منحرف میسازد.
3. حجاب در رفتار
مقصود از حجاب در رفتار، اعمال و افعالی است که بهواسطه اعضا و جوارح پدید میآیند. نمونة آنچه به حجاب در رفتار تعلّق میگیرد، در ادامه آمده است:
الف ـ آشکار نساختن زینتهای پنهان:
خداوند در سوره مبارکه نور میفرماید:
«وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ»: به زنان مؤمن بگو آنگونه بر زمین پای نزنند که خلخال و زینت پنهان پاهایشان معلوم شود. (نور: 31)
امکان دارد زن مؤمنی تمام دستورات شرعی را در باب پوشش فیزیکی بدن رعایت نموده باشد، ولی نوع رفتار وی به گونهای باشد که حدود حجاب را در رفتارش رعایت ننماید. خداوند متعال در آیه شریفه از نحوه خاصی از راه رفتن نهی نموده است؛ راه رفتنی که «دیگران» را به زینتهای پنهانی زن آگاه میکند.
آنچه که در این بخش از آیه شریفه از آن نهی شده است، آشکار شدن هر گونه زینت و زیباییهای زنانه است که پنهان است و باید پوشیده بماند و این اعم از صدای النگو و صدای پاشنه کفش است که موجب جلب توجه نامحرم به خود زن یا پای زن میشود. از سوی دیگر، زینت پنهان میتواند پوشیدن لباسها و زینتهای خاصی در زیر چادر باشد که با اندک کنار رفتن چادر، آن زینتها آشکار شده و ناقض حجاب میگردد؛ با تأکید بر اینکه در خارج از منزل موقعیتهایی پیش میآید که خانمها قادر به کنترل دقیق چادر خود نیستند؛ مثلاً به هنگام وزش باد، موقع خرید، به دست گرفتن وسیلهای، بغل گرفتن کودک، سوار شدن به اتومبیل، زمین خوردن و مانند آنها. در چنین شرایطی عموما خانمها نمیتوانند بهخوبی چادر (نیمدایره) خود را نگه دارند و زینتهای پنهان آنها آشکار میشود؛ از اینرو باید در مورد نحوه پوشش در زیر چادر و زینتهای پنهان در زیر چادر احتیاطهای متعارف و عقلایی را مدّ نظر داشت تا موجب آشکار شدن زینتهای پنهان خود نشوند.
استعمال عطر: آنچه مسلّم است این است که عطر زدن برای خانمها نه تنها اشکالی ندارد، بلکه استحباب نیز دارد. بر اساس روایات شریفه، عطر زدن از سنّتها و اخلاق انبیاست (محمدی ری شهری، 1377، ج 7، ح 11318ـ11320) اما آنچه که زنان مؤمن و مسلمان باید بدان اهتمام داشته باشند، این است که نامحرم بوی عطر آنان را استشمام نکند. آنچه که از آن نهی شده این است که زن هنگام بیرون رفتن از منزل و یا موقعی که با نامحرم در تماس است، طوری عطر بزند که بوی آن به مشام نامحرم نرسد. حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در این زمینه فرمودهاند: هر زنی که به خود عطر بزند و از خانهاش خارج شود تا وقتی که به خانهاش برگردد لعنت و نفرین میشود.
ب ـ پرهیز از تبرّج:
«وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی»؛ و مانند جاهلیّت پیشین تبرّج نکنید. (احزاب: 33)
«برج» یعنی آشکار شدن. صاحب مجمع البیان میگوید: تبرّج آن است که زن زیباییهای خود را اظهار کند.
این دستور بدان سبب است که زن ممکن است دستور پوشش را رعایت کند و با سرو گردن پوشیده در محل کار حاضر شود، در مجالس و محافل شرکت کند، به دانشگاه و مدرسه برود، اما با هیأتی که جلب توجه می کند، با پوششی که دیگران را مجذوب خود می سازد، با شکل و قیافه ای که نگاه ها را به خود خیره می کند و میل جنسی افراد را تحریک می نماید. در این صورت با اینکه زن پوشش دارد، ولی مشکلی که اینجا مطرح است، نوع پوشش و کیفیت آن است که هرچند بدن زن را از نامحرم پوشانده، اما هوس انگیز است، تحریک شهوت می کند. این کار خودنمایی و به نمایش گذاشتن زیبایی ها برای به طمع انداختن دیگران است که در فرهنگ قرآن بدان «تبرّج» گفته شده است. دستور پوشش گرچه زنان را از بی حجابی منع می کند، اما برای منع تبرّج و جلوگیری از خودنمایی کافی نیست. از این رو، دستور پوشش به مکمّلی نیاز داشت که جلوی این گونه ظاهر شدن زنان را بگیرد. آیات یاد شده، مکمّل و متمّم حکم پوشش است.
4. حجاب در قلب
خداوند متعال در برتری تقوای دل در امر حجاب میفرماید:
«وَإِذَا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»؛ و هنگامی که از همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله (کالایی) چیزی خواستید از پشت حجاب و پرده از ایشان بخواهید که این کارتان برای دلهای شما، و دلهای ایشان پاکیزهتر است. (احزاب: 53)
ریشه حجاب و عفاف در قلب است؛ یعنی این قلب آدمی است که باید به زیور عبودیّت آراسته و از هوای نفس پیراسته باشد، وگرنه هر قدر هم که سایر ابعاد پوشش را رعایت کند، اگر قلب به تقوای مورد نظر حضرت حق در این زمینه نرسیده باشد، گویی که عریانترین فرد است؛ حتی اگر به ظاهر پوشیدهترین فرد باشد:
«وَلِبَاسُ التَّقْوَیَ ذَلِکَ خَیْرٌ» (اعراف: 26)
دلت پاک باشد!
نمیتوان قلب پاک و سالم داشت؛ ولی اعمال ناپاک و ناشایسته. دل، شاهد اعمال است و اعمال، نشانة سلامتی و بیماری دل. کسی که در اعضا و جوارحش به مخالفت با خدا برخاسته، چگونه میتواند ادعا کند دلش پاک است و دارای ایمان؟ عبارت نادرست «دلت پاک باشد و هرچه میخواهی بکن» خلاف عقل سلیم و فطرت انسانی است؛ زیرا دل با رهاوردهای اعمال و افعال است که آباد یا تخریب میشود:
هر که تقوایش اندک باشد، دلش میمیرد و هر که دلش بمیرد به دوزخ رود. (محمدی ریشهری، 1377، ج 10، ح 17028)
حجاب و عفاف در قلب، یعنی اینکه بدانیم خداوند از رازهای پنهان دلمان با خبر است؛ آنچه را که دل پنهان میکند او میداند: «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر: 19)؛ «وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ» (قصص: 69) از اینرو، باید دل را از توجه و علاقههای حرام به نامحرم پاک نمود. چه بسیار محبت و توجه قلبی به نامحرم که سرمنشأ بسیاری از بیحجابیها و بلکه فسادها و تباهیها شده است. کم نبوده و نیستند دختران و زنان و مردان و پسران پاک و با ایمانی که به دلشان فرصت پرداختن به فرد نامحرمی را دادهاند و همین فرصت و غفلت، دامی محکم از دامهای شیطان شده آنان را به ناکجا آباد زندگی کشیده است و خداوند آتش خود را بر دلها میافکند «نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ» (همزة: 6 و 7)
5. حجاب در پوشش و لباس
از آیات و روایات به دست می آید که اسلام میان دو حوزة «خانه» و «بیرون از خانه»، تفاوت قایل است. دین برای زن در هر یک از این دو حوزه، دستورات ویژه ای وضع کرده است. زن در حوزة محارم، مثل پسر، پدر، برادر، دایی و عمو، موظّف به نوع خاصی از پوشش نیست. اما در خارج از این حوزه، یعنی در عرصه اجتماعی، باید تمام بدن خود را از دیگران بپوشاند، جذابیت ها، زینت ها و هر آنچه سبب جلب توجه مردان شده و زمینة تحریک شهوت جنسی آنان را فراهم می سازد، کنار بگذارد.
قرآن کریم از دو نوع حجاب و شیوة پوشش زن سخن به میان آورده است:
الف ـ «خِمار» (حجاب حداقلی)
از خمار در سوره نور سخن گفته شده:
«وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ»؛ خمارهای خود را بر گریبانهای خویش بیفکنید. (نور: 30)
این بخش از آیه شریفه هم وجوب پوشش را بیان میکند و هم حدود آنرا. ابنعباس در تفسیر این بخش از آیه شریفه میگوید: «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها»؛ زن موی سر، سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند. (طبرسی، 1380، ج 7، ذیل آیه)
بر اساس آیه شریفه و تفسیر ابنعباس، این پوشش سر هرچه که هست، اعم از شال، روسری یا مقنعه، باید مو، سینه، دور گردن و زیر گلوی زن را بپوشاند. شاید به همین دلیل برخی از مفسّران خمار را به معنای روسری نگرفتهاند، بلکه به معنای مقنعه لحاظ کردهاند؛ البته به نظر میرسد لفظ خمار منحصر به روسری یا مقنعه صرف نیست، بلکه با توجه به تعیین حدّ پوشش در آیه شریفه، تأکید بر نحوه صحیح پوشش و به قولی استاندارد کردن آن است. استاد مطهّری نیز قایل به همین نظر میباشد: «البته روسری خصوصیتی ندارد؛ مقصود پوشیدن سر و گردن و گریبان است» (مطهّری، 1353، ص 153)
ب ـ «جُلباب» (حجاب حداکثری)
نوع دوم پوشش، حجاب حداکثری یا همان جلباب است که در سوره احزاب بدان تصریح شده است:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیًما»؛ ای پیامبر! به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو: جلبابهای خود را به هم نزدیک سازند تا با این پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرّض (هوسرانان) آزار نبینند و خداوند بخشنده و مهربان است. (احزاب: 59)
در این آیه، خدای تعالی از همه زنان خواسته است تا با پوششی به نام «جلباب» ـ که مفرد «جلابیب» است ـ خود را بپوشانند. مفسران و اهل لغت، معانی مختلفی برای جلباب ذکر کردهاند. ابن عباس میگوید: «الرداء الذی یستر من فوق الی اسفل»؛ جلباب ردایی است که سراسر بدن از بالا تا پایین را میپوشاند. (زمخشری، 1352، ج 3، ص 559)
با در نظر گرفتن مفهوم «یدنین علیهن من جلابیبهن» و شان نزول آیه، فراگیر بودن پوشش زن لازم است. یعنی زنان باید علاوه بر لباسهای خود، پوششی بلندتر به نام جلباب داشته باشند تا از پوشیده بودن سرتاسر بدنشان مطمئن شوند. حتی برخی بر مبنای این آیه بر لزوم پوشش صورت نیز فتوا دادهاند (بروجردی، 1416ق: ج1، ص57)
به نظر می رسد مصداق این پوشش در جامعه ما، «چادر» باشد؛ پوششی که سراسری و فراگیر است؛ البته چنانچه از مقنعهای بلندتر از روسری و کوچکتر از چادر نیز استفاده نمایند ـ مانند روسریهای بلند زنان بندر ترکمن ـ به نظر کافی میرسد؛ مشروط بر آنکه حریم حجاب را به طور کامل پوشش دهد و آزاد و رها نباشد.
پوشش، حقّ زنان است یا تکلیف آنان؟!
هرچند دستور حجاب، به عنوان یک حکم شرعی و تکلیف الهی در قرآن آمده است و به همین اعتبار، از ضروریات مذهب بلکه ضروری دین اسلام است، اما با نگاهی به تاریخ صدر اسلام، درمییابیم که بی گمان جنبة شرافتی و «حق بودن» حجاب، از جنبة تکلیفی آن بیش تر بوده است؛ به طوریکه حتی در زمان برخی از خلفا، اجازة پوشیدن جلباب به کنیزان داده نمی شد، تا شبیه زنان آزاد نگردند! (سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ج 5، ص 221)
در نتیجه، حجاب و چادر می تواند هم حق بشری باشد و هم حق الهی. یعنی اگر کسی خواست از آن حق بهره ببرد و به این پایه از رشد و عقل رسید که پوشش را مصونیت دانست، نه محدودیت، شرافت دانست، نه پستی و... از حق خود که همان استفاده از چادر است، به خوبی بهره می برد نیازی به امر و نهی ندارد، بلکه حجاب را سرمایه خود می داند و از آن دفاع می کند. ولی اگر کسی به این پایه نرسیده است، با توجه به اینکه هدف شارع از تشریع حجاب، حفظ عفت زنان و توسعه پاکیزگی در جامعه است،لذا مصالحی فراتر از منافع اشخاص در آن لحاظ شده است و شرع به عنوان دوستار و خیرخواه او، او را به داشتن حجاب وا می دارد. بنابراین نمی توان به حکومت اسلامی توصیه نمود که التزام شهروندان به حجاب را به خودشان واگذار نماید یا با التزام به آن در مواردی و عدم التزام به آن در موارد دیگر توافق نماید.
پوشش؛ حمایت از حضور اجتماعی زن
اسلام نه تنها زن را در حصار خانه محدود و زندانی نکرد، بلکه با آوردن قانون پوشش برای زن، در صدد تأمین امنیت وی در دو بعد مادی و معنوی برآمد. قانون پوشش، هم دلیل بر جواز مشارکت زن در اجتماع است و هم نشانه حمایت اسلام از دین و دنیای زن. جملة «ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ» که در پایان آیه «حجاب» آمده، نقش حمایتی پوشش را در بُعد مادی بیان کرده است. زنانِ بدون پوشش یا با پوشش نامناسب، معمولاً در جامعه مورد انواع آزارهای لمسی، دیداری و شنیداری مردانِ ضعیف الایمان قرار می گیرند.
پوشش پیام پاک دامنی و تقواست؛ پیام حیا و عفت است. در نتیجه، زنی که با پوشش از منزل خارج می شود، این پیام را به مردان نامحرم و به مخاطبان خود منتقل می کند و مردان نیز با گرفتن این پیام، از وی حریم می گیرند. نه زن، مردان را به سوی خود می خواند و نه مردان به وی نزدیک می شوند و بدین سان، او کمتر مورد آزار دیگران واقع می شود.
جلباب ایرانی
اسلام کلیات حدود لباس پوشیدن را به روشنی تبیین نموده و در جزئیات، به راهنمایی و راهگشایی پرداخته و فرهنگ و آداب و سنن ملتها و شرایط جغرافیایی و آب و هوایی و دیگر اموری را که بر زندگی اجتماعی اثر میگذارند، محترم شمرده است. لذا انتخاب طرح، رنگ، جنس و دیگر جزئیات لباس را به عُرف جوامع واگذاشته است تا با رعایت حدود الهی،به تناسب فرهنگ ملی نوع لباس را خود تعیین کنند.
بر این اساس، «حجاب چادر» دارای ویژگیهای خاصی است که در طول قرنهای متمادی، با تغییراتی اندک همچنان در جامعة ایرانی پابرجا مانده است؛ در حقیقت مهمترین ویژگی چادر زنان ایرانی همین ثبات آن پس از زمانهای طولانی است؛ حتی به رغم تلاشهای پیگیر و خائنانة رژیم پهلوی که در نتیجة آن، لباس ملی مردم ایران و بخش قابل توجهی از فرهنگ ملیمان به غارت رفت، همچنان چادر به عنوان پوشاک شناخته شدة زن ایرانی در جهان محسوب میشود.
چادر به عنوان فرم پوششی منتخب زنان مسلمان ایرانی، نزدیکترین فرم به حجاب قرآنی و شبیهترین آنها به حجاب زنان اهل بیت علیهمالسلام است.
منابع:
1. فروغ نیلچی زاده، «رویکردی قرآنی به گونه ها و مدل های برتر و نازل حجاب»، مجله بانوان شیعه، شماره 10، زمستان 1385، ص 102 ـ 37
2. احمد عابدینی، «سیری در آیات حجاب»، مجله فقه (کاوشی نو در فقه اسلامی)، شماره 23، بهار 1379، ص 92 ـ 49
3. مسلم خلفی، «باز نگرشی درون دینی به حجاب»، مجله کتاب زنان، شماره 37، پاییز 1386، ص 132 ـ 75
4. سیده مینا هاشمی، «پوشش و لباس نظری به دیدگاه اسلامی»، مجله رشد آموزش معارف اسلامی، شماره 65، تابستان 1386، ص 50 ـ 44
5. سید ابوالقاسم نقیبی، «تحلیلی بر حکم یا حق بودن حجاب»، مجله ندای صادق، شماره 44، زمستان 1385، ص 32 ـ 9
6. احمد طاهری نیا، «زن و کیفیت حضور او در اجتماع از منظر قرآن»، مجله معرفت، شماره 107، آبان 1385، ص 83 ـ 76
جایی که گنج، "جنگ" می شود
درمان، "نامرد" می شود
قهقه، "هق هق" می شود
اما دزد همان "دزد" است
درد همان "درد"
و گرگ همان "گرگ"
یارو میره سربازی برادرش بهش نامه میده : سلام , مابرای تو خاستگاری رفتیم , زن گرفتیم , خدا یک پسر بهت داده ! اسمش
کامبیزه , زنت خراب بود طلاقش دادیم,مهرشو گذاشت اجرا . پلیسا دنبالتن.. مواظب خودت باش ...
در نظام هستى و عالم خلقت آنقدر مسایل اسرارآمیز وجود دارد که یقینا بشر، با همه اطلاعاتى که از جهان دارد، هرگز به ژرفاى آن پى نخواهد برد.
از جمله آن مسایل وجود چهارده معصوم است که خداوند آنها را به عنوان هدیه و نعمت بر انسان ارزانى داشته است و در بین این چهارده معصوم یک زن به نام فاطمه علیهاالسلام نیز قرار داده است .
راستى این چه سرى است که در بین چهارده معصوم یک زن وجود دارد که یازده امام از نسل اویند!
و راستى فاطمه کیست ؟!
فاطمه علیهاالسلام الگوى معرفت الله است ...
صفات و اسماء الهى ، در فاطمه این جلوه ذات اقدس حق نمود و ظهور تام یافته است ؛
شخصیت فاطمه از دیدگاه پیامبر
شاءن و منزلت فاطمه زهرا علیهاالسلام را همین بس که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره اش زیباترین سخنان را بیان فرموده که درباره هیچ یک از زنان عالم چنین چیزى نفرموده حتى درباره همسر و سایر دختران خود.
اینک از میان دهها روایتى که درباره این شخصیت بى نظیر نقل گردیده به چند روایت بسنده کرده سپس به نکاتى در این جهت اشاره اى خواهیم داشت :
1-فاطمه علیهاالسلام پاره تن پیامبر
بخارى در صحیح خود از ولید از ابن عیینه از عمر بن دینار از ابى ملیکه از مسور بن مخرمه از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها اءغضبنى ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است
2-فاطمه علیهاالسلام قلب پیامبر
حسن بن سلیمان در کتاب محتضر از تفسیر ثعلبى از مجاهد از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت کرده که روزى آن حضرت از خانه بیرون آمد و در حالى که دست فاطمه علیهاالسلام را گرفته بود، چنین فرمود: هر که این را مى شناسد که شناخته است و هر که وى را نمى شناسد بداند: این فاطمه علیهاالسلام دختر محمد است و او پاره تن من مى باشد، او قلب من است که در بین دو پهلوى من قرار گرفته است ؛ پس هر که او را آزار دهد مرا آزار داده و هر که مرا آزار دهد خداى را آزار داده است
3-فاطمه علیهاالسلام تار موى پیامبر
جابر بن عبدالله گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیهاالسلام شعرة منى ؛ فمن آذى شعرة منى ، فقد آذانى فقد آذى الله و من آذى الله لعنه الله ملاء السموات و الارض
فاطمه علیهاالسلام تار موى من است و هر که به تارى از موهاى من آزار برساند مرا آزار رسانده و هر که مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و هر که خدا را آزار برساند، خداوند به اندازه آسمان ها و زمین او را لعنت خواهد کرد.
4-فاطمه نور چشم پیامبر
ابن فتال نیشابورى ضمن حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله آورده است که به على علیه السلام فرمود: یا على ، آن فاطمه علیهاالسلام بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤ ادى . على جان ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من و نور چشم و میوه دلم مى باشد
5-فاطمه علیهاالسلام مایه سرور پیامبر
امام حسین علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت کرده است که فرمود: فاطمه علیهاالسلام بهجة قلبى وابناها ثمرة فؤ ادى و بعلها نور بصرى ؛ فاطمه علیهاالسلام مایه سرور و خوشحالى من مى باشد، همچنین دو فرزندش میوه دلم و همسرش نور چشمم مى باشد
6-فاطمه برتر از آسمانها و زمین
و در حدیثى دیگر درباره خلقت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پس خداوند از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام آسمان ها و زمین را آفرید، پس آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام است و نور دخترم فاطمه علیهاالسلام از نور پروردگار است و دخترم فاطمه علیهاالسلام برتر از آسمانها و زمین است
7-فاطمه برگزیده خداوند
خطیب بغدادى ضمن اشاره به معراج پیامبر صلى الله علیه و آله از آن حضرت چنین روایت کرده که فرمود: همان شبى که مرا به آسمان بردند دیدم که بر درب بهشت چنین نوشته بود: لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، على حبیب الله ، و الحسن و الحسین صفوة الله ، فاطمه علیهاالسلام خیرة الله و على باغضهم لعنه الله
8-فاطمه یکى از حجت هاى خدا
طبرى در بشارة المصطفى به سند خود از امام زین از پدرش از امیر مؤ منان از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: اءنا و على و فاطمه علیهاالسلام و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین حجج الله على اءعداءنا اءعداءالله و اءولیاءنا اءولیاءالله ؛ من و على و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین و نه فرزند از فرزندان حسین حجت هاى خداوند بر بندگان او هستیم ، دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند
9-فاطمه بهترین زنان اءمت
انس بن مالک از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بهترین زنان امتم فاطمه علیهاالسلام دختر محمد صلى الله علیه و آله است
10-برترین زنان اولین و آخرین
و در روایت دیگرى که از پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده چنین آمده : مردان عالم در زمان من على است و برترین زنان اولین و آخرین فاطمه علیهاالسلام است
11-اگر تمام خوبى ها مجسم شود
هم چنین درباره شخصیت بى مانند فاطمه علیهاالسلام فرمود: ولو کان الحسن شخصا لکان فاطمه علیهاالسلام بل هى اءعظم ؛اگر تمام خوبى ها و فضایل اخلاقى مجسم شود، شایسته است که فاطمه علیهاالسلام باشد؛ بلکه فاطمه علیهاالسلام والاتر از همه آنها مى باشد
12-فاطمه مریم کبرى است
و از جمله بیانات و سفارش هایى که رسول خدا صلى الله علیه و آله در حال احتضار به على داشت این بود؛ على جان ؛ فاطمه علیهاالسلام امانت خدا و رسولش در نزد تو مى باشد، پس از این امانت خوب نگهدارى کن و مى دانم که چنین خواهى کرد، بدان که او مریم کبرى است
13-عزیزترین مردم نزد پیامبر
شیخ طوسى به سند خود از عبدالله بن حارث بن نوفل نقل کرده که گفت از سعد بن مالک شنیدم که مى گفت : از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: فاطمه علیهاالسلام بضعة منى من سرها فقد سرنى و من ساءها فقد ساءنى ، فاطمه علیهاالسلام اءعز البریة على ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر که او را خشنود کند مرا خشنود کرده و هر که او را آزار دهد مرا آزار داده فاطمه علیهاالسلام عزیزترین مردم نزد من مى باشد
منبع : کتاب فاطمه الگوی حیات زیبا
در پارک ملی الیزابت شهر اوگاندا شیری درنده یک آهوی مادر را جلوی دیدگان کره آهوی بینوا کشت و آن را تکه تکه کرد و خورد.
پس از این تهاجم انگار عذاب وجدان گرفته و با بچه آهو از سر ترحم درآمد و وی را همچون بچه های خودش تر و خشک می کرد. بچه آهو هم شیر را که مادرش را کشته بود و خورده بود ،انگار بخشیده بود و به شیر انس گرفته بود.
اما ناگهان روزی شیر دست از مهربانی کشید و به اصالت خودش بازگشت و آهوی بیچاره را نیز به سرانجام مادرش رساند .
این صحنه ها از لنز دوربین عکاس ماهر حیات وحش دور نماند،این عکاس می گوید وقتی لاشه ی بچه آهو را در چنگال های شیر دیدم واقعأ متأثر شدم و آرزو می کردم کاش همان موقعی که مادرش را شیر می خورد این آهو را دور کرده بودم،ولی فکر کردم که آشتی تکرار نشدنی را بین حیوانات تصویر برداری می کنم ولی قانون جنگل تغییر ناپذیر است.
.: Weblog Themes By Pichak :.